بهمن
۲۸
۱۳۹۲

مشمشه يا گلندرز يا سراجه

Glanders پاورپوينت بيماري مشمشه

جهت دانلود پاورپوينت بيماري مشمشه روي آيكون بالا كليك كنيد

بيماري مشمشه يكي از بيماري هاي عفوني تك سميان است، كه  علاوه بر درگيري دستگاه تنفس، موجب درگيري پوست، دستگاه لنف و حتي دستگاه گوارش نيز مي شود. اين بيماري گاهي بصورت حاد و اغلب به شكل مزمن بروز مي كند كه بوسيله ندول ها و زخم هاي ايجاد شده در پوست مشخص مي شود. بيماري قابل سرايت به انسان است. بيماري بسيار كشنده بوده و در محل هايي كه به صورت گروهي اسب نگهداري مي شود، حائز اهميت زيادي مي باشد. مشمشه يكي از قديمي ترين بيماري هايي است كه انسان آن را شناخته است. اطباي يونان باستان (بقراط و سقراط) از نشانه هاي بيماري در بين بيماران خود ياد كرده اند.

ايرانيان باستان نيز از اين بيماري شناخت كامل داشته اند، بطوري كه ابن اخي حزام و ابن منذر از درگيري اسبان و افراد در تماس با آنها در كتب خود اشاره كرده اند. در كتب طب قديم درمان هايي نيز براي اين بيماري ذكر گرديده است و همگي آنها به اتفاق بر درمان ناپذير بودن مشمشه اذعان نموده اند.

محققين و مستشرقين به فراواني بيماري مشمشه در اوايل قرن 14 هجری شمسي در ايران اشاره مي كنند. البته در آن زمان آزمايش مالئيناسيون براي اسب هاي موجود در ارتش استفاده مي شده است. با رواج اتومبيل و كاهش استفاده از تك سميان، شيوع مشمشه نيز در ايران كم شد و فقط در سال 1352 يك آندمي در منطقه كردستان به وقوع پيوست كه 200 راس اسب و 5 نفر انسانتلف شدند. پس از آن هر چند وقت يكبار كانون هاي انفرادی  در نواحي مختلف كشور گزارش شده اند.

سبب شناسي (اتيولوژي):

عامل بيماري باسيلي است كه اسامي گوناگوني براي آن بوسيله مولفان مختلف ذكر شده است. بعضي آن را مالئوميسس مالئي[1] و برخي نيز آن را اكتينوباسيلوس مالئي[2] ناميده اند. ولي آخرين اسمي كه براي عامل اين بيماري در نظر گرفته اند پزودوموناس مالئي[3]  مي باشد.

عامل بيماري گرم منفي، فاقد هاگ، كپسول و تاژك مي باشد. بهترين محيط كشت آن آگار گليسيرين دار بوده و يك باكتري هوازي اجباري است. به سهولت در برابر نور و گرما و مواد ضدعفوني عادي از بين مي رود و به نظر نمي رسد كه در محيط هاي خارج بيش از شش هفته زنده بماند، ولي در صورت وجود شرايط مساعد (تاريكي، رطوبت و درجه حرارت مناسب) تا چند ماه هم مي تواند زنده بماند.

همه گيري شناسي(اپيدميولو‍‍‍ژي):

از آنجايي كه مشمشه جزو بيماري هاي مشترك بين تك سمي ها و انسان بوده  و به شدت مسري مي باشد بسيار مورد توجه بوده و با اينكه در دوران گذشته در اغلب نقاط جهان شيوع داشته، با بكار بستن روش هاي كنترل و مبارزه وقوع آن به تدريج كاهش يافته تا اينكه نهايتاً در آمريكاي شمالي و اروپاي غربي از سال 1938 به بعد ریشه كن شده و تاكنون عفونت اكتسابي به طور طبيعي در اين مناطق ديده نشده است . در حال حاضر اين بيماري به كشورهاي اروپاي شرقي،  آسيايي، آفريقايي و آمريكاي جنوبي محدود مي باشد . بيشترين ميزان آلودگي در مغولستان به ثبت رسيده است . اين بيماري هنگام جنگ ها در اثر رفت و آمد تك سمي ها و خستگي و فرسودگي آنها و مجاورت و نزديكي آنها نمود بيشتري پيدا مي كند. بيماري وقتي اهميت بيشتري پيدا مي كند كه نقل وانتقال گسترده اي در اين حيوانات در جريان باشد، در چنين مواقعي تلفات زيادي صورت مي گيرد . دوران نقاهت طولاني است و بندرت ممكن است حيواني كاملا بهبود يابد . در ايران بيماري مشمشه ، به خصوص در مناطق شرق و غرب به علت مجاورت با دو كشور افغانستان و عراق ، شيوع زيادي دارد.

مشمشه بيماري خاص تك سمي هاست، ولي تحت شرايط خاصي گوسفند و بز نيز به آن مبتلا مي شوند. گوشت خواران به ويژه گربه سانان با خوردن عامل بيماري و نيز لاشه حيوان تلف شده و… بيمار مي شوند. گاو و خوك نسبت به بيماري مقاوم تر هستند و پرندگان مبتلا به مشمشه نمي شوند.در بين تك سمي ها الاغ ها از سايرين حساس تر هستند. در بين حيوانات آزمايشگاهي نيز خوكچه هندي بسيار حساس مي باشد. سير بيماري در اسب بيشتر به صورت مزمن و در قاطر و الاغ تقريباً به شكل حاد بروز مي كند. انسان نيز نسبت به اين بيماري حساس بوده به آساني و در اثر تماس با حيوانات، آلوده شده و در اغلب موارد منجر به مرگ آن مي شود . دوره كمون بيماري در انسان 14-1 روز است كه ممكن است موارد عفونت تا يك و حتي چند سال نيز به صورت پنهان باشد. نشانه هاي باليني در انسان تب و تظاهرات باليني پنوموني، برونكوپونوموني، دردهاي عضلاني و مفصلي و ترشحات چركين از مخاط بيني و زخم هاي پوستي مي باشد، كه در اغلب موارد در عرض 3 هفته مرگ رخ مي دهد. در شكل حاد بيماري ترشحات موكوسي- چركي و در شكل مزمن جراحات ندولار و گرانولوماتوز در ريه ها وجود دارد. در مخاط بيني و حنجره زخم هايي ايجاد شده و جراحات پوستي در محل نفوذ باكتري مشاهده مي شود.

راه هاي انتقال بيماري :

دام هاي آلوده و يا ناقل كه به صورت ظاهر از بيماري بهبود يافته اند، مهمترين منشاء انتقال بيماري به شمار مي آيند. باکتری عامل مشمشه به وسيله ترشحات بيني، بزاق، دستگاه گوارش، زخم ها و خراش هاي جلدي و حتي هواي بازدمي حيوان آلوده منتقل مي شود. لاشه حيوانات تلف شده در محيط، مواد غذايي و آب آلوده، اصطبل و آخور و لوازم تيمار از معمولي ترين  وسايل انتقال بيماري به شمار مي روند. مهمترين راه ورود ميكروب از طريق دستگاه گوارش است، ولي اين بيماري از راه دستگاه تنفس، مخاط چشم و همچنين بوسيله خراش هاي پوستي نيز امكان سرايت دارد.

طرز ايجاد بيماري:

باكتري عامل مشمشه در بيشتر موارد به وسيله جدار روده ها جذب و از راه خون تا قلب راست و از آنجا به شش ها مي رود و جراحات مشخص مشمشه را توليد مي كند و سپس در اثر آماس ريه در تمام قسمت هاي اين عضو منتشر شده واز راه حبابچه هاي ريوي همراه با ريزش بيني به خارج دفع مي شود و قسمت هاي مختلف مجاري تنفسي را آلوده مي نمايد. چنانچه ميكروب به قلب چپ راه يابد، در تمام بدن منتشر مي شود. ولي فقط در بافت هاي زير پوستي و بعضي از مخاط منجر به ايجاد جراحت و زخم مي شود. در شكل مزمن پاره شدن ضايعات ندولي باعث گسترش عفونت به قسمت هاي فوقاني دستگاه تنفس و دهان مي گردد. موضعي شدن عفونت اغلب در ريه ها اتفاق مي افتد ولي پوست و مخاط بيني نيز ممكن است درگير شوند. در اشكال حاد سپتي سمي و برونكو پنوموني شديدي ايجاد مي شود ودر نتيجه اختقان و نرسيدن اكسيژن به بافت ها مرگ فرا مي رسد.

نشانه هاي بيماري :

به طور كلي آثار مشمشه بيشتر در دستگاه تنفس و پوست ظاهر مي شود. اين بيماري به دو شكل حاد و مزمن بروز مي كند. دوره كمون بيماري معمولاً 4 تا 5 روز مي باشد ولي گاهي اين مدت مي تواند تا يك ماه نيز برسد. تعداد زيادي از دام ها بدون اينكه كمترين آثاري از بيماري را داشته باشند، ممكن است ناقل ميكروب باشند.

علائم مشمشه حاد:

بيماري با تب شديد و اختلالات عمومي همراه است. سرفه و ترشحات بيني وجود دارد. اشتها از بين رفته و حيوان به تحريكات خارجي توجهي ندارد و دچار افسردگي است. هرگونه حركت براي حيوان دردناك است. پوست بدن داغ و خشك است. مخاطات قرمز و پر خون هستند. يك يا دو روز پس از پيدايش نشانه هاي عمومي علايم حقيقي مشمشه پديد مي آيد. در روي مخاط بيني لكه هاي قرمز رنگ ديده مي شود. ممكن است ريز و يا درشت و خونين باشد و يا فقط تاول هايي مشاهده شود كه بتدريج به زخم تبديل مي گردند. ترشحات بيني ابتدا زعفراني رنگ و سپس به دليل خونريزي، رفته رفته تيره تر و غليظ تر مي شود. در مشمشه حاد معمولا اين ريزش دو طرفي است و بتدريج متعفن مي گردد و غده هاي لنفاوی زير گلو متورم مي شوند ، اختلالات ريوي نيز شديد است. تنفس كوتاه و غير موزون مي باشد و سرفه هاي پي درپي ظاهر مي شود و بطور كلي نشاني هاي برونكوپنوموني كاملا آشكار است. همراه با علايم تنفسي آثار سراجه و پوستي نيز بروز مي نمايد. در بعضي از نواحي بدن به ويژه روي دنده ها وسطح داخلي ران و گردن و گونه ها و يا روي لب ها تورم هاي پراكنده و غير منظمي مشاهده مي شود كه معمولاً گرم نيز هستند. سپس در روي اين نواحي متورم، برجستگي هايي توليد و به دمل تبديل مي شود و چرك روغني زعفراني رنگي از آن خارج شده و زخم ها ي حاصل بتدريج گسترش مي يابند.

اورام اوليه تخفيف حاصل مي كند و فقط عروق لنفاوي متورم وبه شكل طناب باقي مي ماند كه در مسير آنها به فواصل مختلف زخم هاي سراجه اي قرار گرفته اند و داراي منظره ي كاملاً مشخص مي باشد.

در مشمشه حاد حيوان به سرعت لاغر مي شود و ممكن است پس از چند روز تبديل به يك اسكلت گردد و به ويژه در الاغ ظرف هشت تا ده روز منجر به مرگ مي شود در اسب گاهي ممكن است نشانه ها رفته رفته تخفيف يافته و به شكل مزمن منتهي شود.

بعضي مواقع در مشمشه حادلنگش هاي شديد در اثر تورم مفصل و يا ورم كيسه هاي وتري بروز مي كند و يا تورم بيضه و بند بيضه و غلاف قضيب ظاهر مي شود و يا به ويژه در قاطر گردن انعطاف حاصل مي كند و سر به يك طرف متمايل مي گردد. اغلب مرگ تا چند روز و حداكثر تا 3 هفته وقوع مي يابد.

شكل مزمن بيماري:

در شكل مزمن بيماري ممكن است دو نوع متمايز تشخيص داده شود. يكي شكل تنفسي مشمشه و ديگري شكل پوستي يا سراجه. هر دو فرم بيماري مي توانند همزمان وقوع يافته و يا به يكديگر تبديل شوند.

1)     مشمشه مزمن : اين شكل بيماري بيشتر در اسب قابل رويت است و معمولاً مواقعي نشانه هاي بيماري توجه را به خود جلب مي كند كه مدت درازي از تاريخ ابتلاي حيوان گذشته باشد و تا اين موقع به علت وجود نشانه هاي سلامت كامل به وجود بيماري پي نبرده باشند و اين مرحله را مشمشه مكتوم مي توان ناميد در مرحله اصلي مشمشه مزمن به وسيله سه نشانه ريزش بيني و زخم پوستي و تورم غدد مشخص مي شود.

          ريزش بيني معمولاً زرد و كثيف و داراي رگه هاي خوني چسبناك و غليظ و بعضي اوقات متعفن است. ممكن است يك طرفي يا دو طرفي باشد و گاهي خون از بيني جاري مي گردد. ريزش بيني در مسير خود موها و اپيدرم پوست را از بين مي برد. اين ترشحات چركي، در اثر وجود زخم در داخل بيني است كه در صورت معاينه   مي توان آنها را در مراحل مختلف مشاهده كرد. ابتدا تاول هاي در روي مخاط بيني ايجاد مي شود كه خيلي زود  مي تركد و زخم هاي كوچك و عميقي ديده مي شود كه داراي لبه هاي برجسته است. اين زخم ها بتدريج وسيع و عميق تر مي گردند و گاهي چند عدد از آنها به يكديگر متصل شده و زخم بزرگي را به وجود مي آورند. گرچه معمولاً رو به التيام نمي روند ولي گاهي به وسيله بافت مخصوصي پر شده و لكه هاي سفيد و غيرمنظم و ستاره اي شكل را به وجود مي آورند.

          غده هاي لنفاوي زير گلو متورم مي گردد كه همواره پوست روي آنها آزاد بوده و به بافت زيرجلدي       نمي چسبد و معمولاً سخت بوده و تمايلي به نرم شدن و سر باز كردن ندارند.

          تورم سرد وسخت غده هاي لنفاوي كه معمولاً آن را غده مي گويند يكي از ثابت ترين و مهمترين نشانه مشمشه مزمن است.

2)     سراجه مزمن: مهمترين نشانه سراجه مزمن عبارت است از زخم كه در ابتدا به صورت يك ورم گرم ودردناك در بعضي از نواحي بدن مانند شانه و دنده ها و سطح داخلي پاها و روي صورت ايجاد مي گردد كه به زودي كوچك وسخت وشبيه تكمه مي شود، و به زودي سر باز كرده و چرك غليظي از آن خارج مي گردد و به تدريج وسعت پيدا نموده و گاهي با زخم هاي مجاور متصل شده و زخم بزرگ تري را به وجود مي آورد. عروق لنفاوي ناحيه مربوطه متورم و سخت گرديده به صورت طنابي خودنمايي مي كنند كه زخم را به غده هاي لنفاوي مربوط مي رسانند. غده لنفاوي ابتدا متورم و دردناك و سپس سخت و متراكم گرديده و مانند جسم سفت و بي دردي احساس مي شود كه به هيچ وجه سر باز نخواهد كرد .

آثار كالبد گشايي:

در اشكال حاد، خون ريزي متعددي در تمام بدن و آثار برونكوپنوموني نزله اي شديد و بزرگ شدن غده هاي لنفي برونش ها ديده مي شود. در اشكال مزمن جراحات ريوي منظره ي دانه هاي ارزني شبيه به سل ارزني را پيدا مي كنند كه در تمام بافت ريه پراكنده شده اند. پتشي (قرحه) در مخاطات قسمت فوقاني دستگاه تنفس به ويژه در مخاط بيني و با وسعت كمتر در حلق، ناي و برونش ها وجود دارد. در پوست و بافت زير پوستي ممكن است پتشي و گره هايي ديده شود. غده هاي لنفاوي نواحي مبتلا اغلب حاوي كانون هاي چركي هستند و در عروق لنفاوي اين نواحي نيز از اين قبيل جراحات وجود دارد.

روش هاي تشخيص:

جهت تشخيص قطعي و نهايي علايم فوق الذكر روش هاي مختلفي وجود دارند، كه هر كدام داراي معايب، مزايا و محدوديت هاي خاص خود هستند. اين روش ها عبارتند از:

·        انجام تست داخل جلدي

·        انجام تست زيرجلدي يا تست اندازه گيري حرارتي

·        تست ثبوت عناصر مكمل

·        كشت عامل بيماري

·        تزريق عامل بيماري به حيوانات آزمايشگاهي

معمولا در كشور ما تست داخل جلدي، روتين ترين روش آزمايشي در محل اسب داري مي باشد.

تست داخل جلدي (Intradermopalpebral Test):

در اين روش پس از مهار كامل اسب 0/1 سي سي از محلول مالئين (ميكروب ضعيف شده عامل مشمشه پس از فرآوري) توسط سرنگ خودكار داخل پلك پائين چشم چپ اسب تزريق مي كنند.

در صورتي كه تزريق به درستي انجام گيرد برجستگي كوچكي به اندازه يك عدس در لحظه بعد از تزريق روي پلك مشاهده مي شود. نتيجه تست پس از 48 ساعت قرائت مي شود. در مدت اين 48 ساعت اسب نبايد هيچ فعاليتي داشته باشد.

در زمان قرائت تست اگر هيچ واكنشي در چشم حيوان مشاهده نشود نتيجه تست منفي و حيوان سالم تلقي مي شود. ولي اگر چشم حيوان پرخون و متورم گردد حيوان مشكوك تلقي مي شود. اگر علاوه بر پرخوني و تورم، ترشحات نسبتاً غليظ و زرد رنگي در گوشه پلك يا بيني حيوان مشاهده شود، حيوان مبتلا به بيماري تلقي مي شود، كه سريعاً بايد از ساير دام ها جدا شده و در صورت تاييد اين تشخيص طبق ضوابط سازمان دامپزشكي كشور اسب مبتلا معدوم شود.

توصيه بر آن است كه در صورت وجود مورد مشكوك و يا مثبت در محلي، آن محل قرنطينه شده و سه هفته ديگر مجدداً تست انجام پذيرد.

تست زيرجلدي يا تست اندازه گيري حرارتي (Subcutaneous or Thermal Test):

در اين روش از دو روز قبل درجه حرارت بدن حيوان در دو نوبت صبح و عصر اندازه گيري و ثبت مي شود، چنانچه حيوان تب نداشته باشد، موي ناحيه گردن را به اندازه 10 سانتي متر مربع كاملاً كوتاه كرده و مقدار 5/2 سي سي از محلول مالئين را به صورت زيرجلدي تزريق مي كنند. هشت ساعت بعد از تزريق هر دو ساعت يك بار درجه حرارت بدن حيوان را اندازه گيري و ثبت مي كنند. چنانچه درجه حرارت بدن حيوان به ميزان 5/1 تا 2 درجه بالا رود و تورم گرم و دردناك در ناحيه تزريق به وجود آيد و عروف لنفاوي اطراف ناحيه تزريق به صورت برجسته مشخص شوند، نتيجه مثبت و حيوان بيمار تلقي مي شود.

اگر علائم مذكور خفيف باشد حيوان مشكوك قلمداد مي شود. دامي كه افزايش درجه حرارت بدني نداشته و هيچ گونه علائم درد و تورم در ناحيه تزريق مشاهده نشود سالم است.

تست ثبوت عناصر مكمل C.F.T. (Complement Fixation Test):

  به دليل حساسيت بالاي اين تست در اكثر كشورهاي دنيا جايگزين تمامي روش هاي قبلي شده است. در اين روش سرم خون حيوان را به مدت نيم ساعت در حرارت 60 درجه گرم كرده و سپس مورد استفاده قرار مي دهند. آنتي ژن مورد نياز را از كشت ميكروب مشمشه تهيه و يا از مالئين استفاده مي كنند .

با انجام تيتراسيون سرم مذكور با آنتي ژن و يا مالئين در صورتي كه تيتراسيون حاصل تا 0/1 باشد نتيجه منفي و دام سالم خواهد بود و اگر 0/05 باشد حيوان مشكوك و اگر تيتراسيون به 0/025 برسد حيوان بيمار تلقي مي شود.

در دام هايي كه قبلاً تست مالئين شده اند به دليل حضور آنتي بادي در سرم خون، بايد يك هفته از تزريق مالئين به بدن آنها گذشته باشد. تزريق مكرر مالئين به بدن اسب ها مي تواند امكان نتيجه مثبت كاذب در تست C.F.T.  را افزايش دهد.

كشت عامل بيماري:

مي توان با نمونه گيري استرل از ترشحات بيني و يا عفونت هاي غدد لنفاوي حيوان آلوده و يا مشكوك در محيط حاوي گليسيرين، عامل بيماري را كشت داده، جدا كرده و نتيجه را مشاهده نمود.

تزريق عامل بيماري به حيوانات آزمايشگاهي:

            امكان تزريق عامل بيماري كه در ترشحات حيوان آلوده وجود دارد به حيواناتي مانند خوكچه هندي و مشاهده اثرات آنها در آزمايشگاه مي تواند سبب تشخيص قطعي بيماري شود. به اين منظور و تحت شرايط استريل، عفونت غدد لنفاوي را از حيوان مبتلا اخذ و به داخل صفاق خوكچه هندي نر تزريق مي كنند. ايجاد التهاب در محل تزريق و سپس كيسه بيضه و در مدت چند روز تورم كامل و محتوي چرك و عفونت شده و در آن ميكروب مشمشه به مقدار بسيار زياد يافت مي شود.      

جدا كردن باكتري عامل بيماري :

ميكروب مشمشه را مي توان به سهولت به وسيله كشت محتويات جراحات بسته در محيط هاي مناسب جدا ساخت اگر جراحات سر باز كرده و با لكه هاي ديگر آلوده شده باشند بهتر است به جاي كشت ، چرك جراحات را به چندين خوكچه هندي تزريق نمود وسپس باكتري را بطور خالص از غده هاي لنفاوي محل تزريق جدا ساخت.

 درمان:

درمان بيماري در اغلب موارد ميسر نيست و حيوان را بايد سريعاً از ساير حيوانات جدا كرد و چون براي انسان نيز خطرآفرين است به سرعت و تحت شرايط خاصي معدوم و كاملاً بهداشتي دفن نمود.

پني سيلين ها اثر مشهودي در جريان بيماري ندارند، ولي تجويز سولفاناميدها به خصوص سولفاديازين و برخي آمينوگليكوزيدها نظير كانامايسين و نئومايسين به مدت حداقل 20روز در درمان مشمشه تجربي و مشمشه كاذب در حيوانات آزمايشگاهي موثر بوده و مرگ حيوان آلوده را كه خود ناقل بيماري است طولاني مي نمايد.

پيشگيري:

گرچه بهبود ظاهري از مشمشه گاهي ديده مي شود ولي دام هاي شفا يافته ايمني محكمي در برابر آن حاصل نمي كنند و تا آخر عمر ناقل و حامل باكتري باقي مي مانند. چون بيماري مشمشه بيماري مسري بسيار خطرناك و براي انسان نيز كشنده است لذا نبايد با دام مشكوك و مبتلا زياد در تماس بود.

توصيه مي شود در هنگام تست و معاينه دام هاي آلوده و مشكوك از دستكش، ماسك و عينك استفاده شود.

محل دفن حيوان بايستي قبل از معدوم نمودن حيوان آماده  شده باشد. اين محل بايد به عمق 2 متر، به دور از كانال آب، چشمه، قنات و مسيرهاي عمومي بوده و سطوح پاييني و بالايي قرار گرفتن جسد حيوان با استفاده آهك پوشانده شوند.

بعد از معدوم كردن دام هاي بيمار محل نگهداري آنها بايد كاملاً ضد عفوني و شعله افكني شود.

بهتر است محل نگهداري دام آلوده تا شش ماه پس از حذف دام و ضد عفوني  مورد استفاده ساير دام ها قرار نگيرد.

كليه وسايل تيمار، جل و لاشه حيوان يا بايد در عمق زياد دفن شده و حتماً آهك پاشي گردد ويا سوزانده شوند.

از كالبدگشايي و نمونه برداري لاشه دام مبتلا خودداري گردد.

در صورت بروز بيماري به صورت همه گيري، علاوه از قرنطينه و امحاي حيوانات آلوده، اسب ها از لحاظ باليني هر هفته تحت معاينه قرار گرفته و هر سه ماه تست مالئين انجام پذيرد.

بهتر است در مناطق آلوده حيوانات حساس مثلا الاغ نگهداري گردند تا از شيوع بيماري زودتر اطلاع حاصل شود.

 بدين جهت كوشش هايي كه براي ايجاد ايمني مصنوعي در برابر نشانه هاي ظاهري بيماري را بروز مي دهد بايد از بين برود و بقيه را كه در مجاور آنها نگهداري مي كنند بايد ماهي يك بار تست مالئين كرد و آنهايي كه واكنش مثبت دارند از گروه اسبان خارج ساخت ، در واگيري ها نقل وانتقال در اسب بايد محدود شود. بايستي تمام دام ها تست شده تا آلودگي ها مشخص شود و آبشخور وآخور و جايگاه هاي دام ها بطور مؤثري ضدعفوني شوند.

قبل از ورود اسب جديد به مركز از سلامت كامل آن اطلاع جسته و اسب هاي فاقد برگه تست مشمشه به مدت 30 روز در قرنطينه نگهداري گردند.

منابع:

1-    ابراهيم پور، محمدتقي، يحيي رضائي نژاد؛ اسب، اصفهان، مركز نشر دانشگاه صنعتي اصفهان، 1384.

2-    باتاگالييا،ر. ا، مي روس،و .ب؛ بهداشت دام عملي، ترجمه مسعود هاشمي، تهران، انتشارات فرهنگ جامع، 1374.

3-    باهنر، عليرضا و اكبرين، حسام الدين؛ مشمشه زئونوزي كه بيشتر به آن توجه داشت، ماهنامه نظام دامپزشكي شماره 61، اسفند 1389.

4-    ذوقي، اسماعيل؛ آشنايي با بيماري هاي قابل انتقال بين انسان و حيوانات، تهران، انتشارات كمال الملك، 1387.

5-    سيدنوزادي، محسن؛ سلامت و بيماري، كتاب جامع بهداشت عمومي، وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشكي / معاونت تحقيقات و فنآوري، كميته رايانه اي كردن طب وبهداشت چاپ سوّم 1387.

6-     سينزبري، ديويد. اصول بهداشت دام و طيور، ترجمه: غلامعلي مقدم، مرتضي پشمي، تبريز، انتشارات عميدي،1381.

7-     شرقي، قربان ، محمدعلي نوروزيان ؛ اصول پرورش اسب، تهران، انتشارات نوربخش ، 1387.

8-    شيمي، احمد؛ حسني طباطبايي، عبدالمحمد و نظري آريا، علي اصغر؛ بيماري هاي عفوني دام، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1361

9-    شيمي، احمد؛ باكتري شناسي دامپزشكي و بيماري هاي باكتريايي، تهران، موسسه نشر جهاد، 1376.

10-       عليپورخيرخواه، حميدرضا و مولادوست، كيومرث ؛ بهداشت اسب واصطبل، ماهنامه سنبله، شماره 194- 200 ، 1389.

11-      خليلي، مسعود؛ اسب و آنچه من مي دانم، تهران، انتشارات ذره، 1387 .

12-      فلسفی، غلامرضا ؛ بهداشت دام، جایگاه و تغذیه دام ،  http://www.westazarvet.ir.

13-      راد، محمد علي؛ بيماريهاي مشترك انسان و دام؛ تهران، انتشارات دانشگاه تهران ، 1378.

14-      مظلومي، ليلا؛ قربان پور نجف آبادي، مسعود و حاجي حاجيكلايي، محمدرحيم؛ بررسي بيماري مشمشه در تك سمي هاي منطقه ي اهواز، خلاصه مقالات سيزدهمين كنگره دامپزشكي ايران، تهران، اسفند 1382.

15-      مؤسسة استانلي پل انگلستان؛ راهنماي كامل مراقبت از اسب و پوني، ترحمه سيد مجتبي موسوي، تهران، انتشارات پرتو واقعه، 1382.

16-وگل، كالين؛ راهنماي مراقبت هاي بهداشتي اسب، ترجمه نازيلا رفعتي، تهران، انتشارات پرتو واقعه، دانش نگار، 1386 .

17-       هاشمي، مسعود ؛ پرورش عملي اسب، تهران، انتشارات فرهنگ جامع ، 1374.

 8-     Blood,D.C.,Radostits,O.M.,Gay,C.C., and Hinchcliff, K.W., 2007, Veterinary Medicine, 10thedition, Saunders Company, Philadelphia, USA.pp 1083-1085

 [1] – Malleomyces mallei

[2] – Actinobacillus mallei

[3] – Pseudomonis mallei

 

درباره نویسنده:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

حاصل را به عدد وارد نمایید : * Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

فهرست مطالب

آمار بازدید

رتبه سایت

دیگشنری